در مقاله قبلی سعی کردیم تا بیشتر با استاندارد مرجع و جهانی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات یعنی ISO/IEC 27001 آَشنا شویم و سازوکارها و نحوه دریافت گواهینامه مذکور را برای سازمان و یا شرکت به صورت اجمالی مورد بررسی قرار دهیم. اگر تاکنون با استاندارد ISO 27001 آشنا نشده اید، در ابتدا توصیه میکنم مقالات معرفی خانواده استانداردهای سیستم مدیریت امنیت اطلاعات و همچنین چگونه گواهینامه ISMS دریافت کنیم؟ از کجا باید شروع کرد؟ را مطالعه نمایید. با توجه به مطالب ارائه شده، درنظر گرفتن یک فاز صفر با عنوان ارزیابی اولیه به منظور ترسیم نقشه راه و برنامهریزی مقدمات پروژه توصیه گردید. اما همان طور که در مقاله پیشین هم بدان اشاره شد، معمولا یکی از مهمترین سوالاتی که در فاز صفر باید به آن پاسخ مناسب داده شود، این است که منابع مورد نیاز (به ویژه منابع انسانی) برای پیادهسازی و استقرار این سیستم به چه ترتیبی تامین گردد؟ به زبان ساده آیا نیروهای داخلی شرکت باید الزامات مورد نظر استاندارد را در سازمان پیادهسازی نمایند و یا می توان این فعالیت را به مشاوران و پیمانکاران متخصص در این حوزه سپرد؟ از طرف دیگر آیا میتوان با استفاده از ابزارها و نرم افزارهای استقرار سیستم این چالش را حل نمود؟ در این مقاله سعی میکنیم گزینه های پیش روی سازمان برای تصمیم گیری در خصوص رویکرد و استراتژی پیاده سازی و استقرار سیستم مدیریت امنیت اطلاعات (ISMS) را در سازمان به همراه مزایا و معایب هر یک مورد بررسی قرار دهیم.
روش های تامین منابع مورد نیاز برای پیاده سازی ISMS
در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که کلیات روش ها و رویکردهایی که در این مقاله به آنها اشاره می شود، می توانند برای پیادهسازی سایر استانداردهای ایزویی نظیر ISO 9001، ISO 14001، ISO 22301 و ISO 20000 نیز مدنظر قرار بگیرند. به طور کلی رویکردها و گزینههای موجود پیش روی سازمان به منظور پیاده سازی ISMS را می توان به سه دسته زیر تقسیم بندی نمود:
در ادامه هر یک از این رویکردها به همراه مزایا و معایب متصور برایشان مورد بررسی قرار می گیرند.
رویکرد اول: پیاده سازی با استفاده از نیروهای داخلی
در این رویکرد سازمان بدون استفاده از هیچ کدام از گزینه های خارجی نظیر مشاوران و پیمانکاران، اقدام به پیاده سازی الزامات استاندارد مینماید. بدین ترتیب سازمان کلیه مراحل مربوط به برنامهریزی، استقرار، پایش و بازنگری را با اتکا به دانش و توان داخلی پیش می برد. این روند معمولا در سازمان به صورت فراواحدی پیگیری می شود، به طوریکه هر یک از بخش های سازمان تحت نظر یک مدیر پروژه (که معمولا مدیر واحد متولی امنیت اطلاعات سازمان است) به صورت تخصصی درگیر فعالیت ها می شوند. واضح است که انتخاب این روش نیازمند آن است که در مرحله اول دانش و مهارت موضوعات تخصصی امنیت اطلاعات در داخل سازمان موجود باشد. برخی مزایا و معایب این رویکرد به شرح زیر می باشد:
مزایا:
معایب:
رویکرد دوم: واگذاری کل فرآیند به پیمانکار و یا مشاوران بیرونی
در این رویکرد سازمان تمامی و یا بخش عمده استقرار و پیاده سازی استاندارد را به یک یا مجموعه ای از پیمانکاران واگذار می کند. این پیمانکار معمولا به واسطه تجربه و مهارت خود انتخاب شده و کلیه فعالیت های مورد نیاز را انجام می دهد. البته با توجه به مهارت های متعدد مورد نیاز در بحث پیاده سازی و استقرار سیستم مدیریت امنیت اطلاعات، ممکن است سازمان در این خصوص از مشاوران و پیمانکاران متنوعی در برهههای زمانی مختلف بهره گیرد. اما نکته ای که در این رویکرد محوری است این است که سازمان خود نقش اجرایی ندارد و معمولا نقش نظارتی داشته و مدیریت پیمانکاران را بر عهده خواهد داشت.
رویکرد سوم: پیاده سازی با استفاده از نیروهای داخلی و بهره گیری از مشاوران ISMS
در رویکرد سوم که در سالیان اخیر بسیار محبوب شده است و در واقع روشی ما بین دو رویکرد ذکر شده می باشد، مدیریت و انجام بسیاری از فعالیت ها کماکان با کارکنان سازمان (مشابه روش اول) خواهد بود با این تفاوت که مشاوران نیز در کنار این تیم بسیاری از تجارب، قالب های آماده و مهارت های خود را به اشتراک می گذارند. از طرفی این مشاوران می توانند برخی از فعالیت های تخصصی را نظیر پویش آسیب پذیری و تست نفوذپذیری (برای اطلاعات بیشتر در مورد این فعالیت به این مقاله رجوع شود)، ممیزی داخلی، امن سازی (Hardening) و غیره را بر عهده بگیرند. یکی دیگر از مواردی که می تواند در کنار مشاوران با تجربه در این رویکرد سازمان را کمک نماید، استفاده از نرم افزارها و ابزارهای تسهیل کننده فرآیندهای سیستم مدیریت امنیت اطلاعات (برای اطلاعات بیشتر در این خصوص به این مقاله رجوع شود) است.
کدام رویکرد را انتخاب کنیم؟
همان طور که پیش از این نیز گفته شد و همچنین از مزایا و معایب ذکر شده برای هر یک از رویکردهای معرفی شده بر می آید، اصولا هیچ یک از روش های ذکر شده به عنوان بهترین رویکرد قلمداد نخواهند شد. المان هایی همچون وضعیت کارکنان (از منظر تخصص، تجربه، مهارت و میزان زمان آزاد)، میزان محرمانگی اطلاعات سازمان، صنعتی که سازمان در آن فعالیت می کند، میزان بودجه اختصاص یافته به حوزه امنیت اطلاعات، محدودیت زمانی در نظر گرفته شده برای پیاده سازی پروژه و دیگر عوامل می توانند سازمان را به سوی هر یک از رویکردهای معرفی شده سوق دهند. بدین ترتیب انتخاب رویکرد استقرار و پیاده سازی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات به عنوان یک تصمیم استراتژیک در سازمان قلمداد می گردد. با این وجود عدم درگیر شدن کارکنان سازمان در فرآِیند پیاده سازی یکی از بزرگترین ریسک های مشاهده شده در پروژه های ISMS است که متاسفانه باعث کاهش اثربخشی بسیاری از پروژه های انجام شده و عدم پیگیری فعالیت های تعریف شده در سال های بعدی در سازمان، شده است.
در مقاله بعدی سعی می کنیم روش اولویت بندی پیاده سازی دامنه های کنترلی استاندارد ISO 27001:2013 با استفاده از ارائه یک مدل وابستگی را ذکر نماییم.
امیر خوانی
یکشنبه ، ۲۵ تیر ماه ۹۶
با تشکر. بررسی مزایا و معایب رویکردهای مختلف، برای اولین بار در یک مقاله رسمی مورد بررسی قرار گرفته است و به تصمیم گیری درست سازمانها کمک فراوانی می نماید.
میلاد یداللهی
دوشنبه ، ۲۶ تیر ماه ۹۶
سپاس از شما!